به گزارش
پايگاه خبري تحليلي پيرغار، رسانه هاي گروهي امروزه به عنوان مهم ترين ابزار ارتباطي مردمان جهان، نقش اساسي دارند و ماهواره، تکميل کننده نياز فزاينده بشر براي گسترش روابط بين جوامع مختلف است، اما اين تکنولوژي مورد سوءاستفاده قرار گرفته است، به گونه اي که دشمنان داخلي و خارجي براي القاي اهداف و پيام هاي خود، از امواج ماهواره اي استفاده مي کنند و با پرداختن به موضوع هاي جنبي، سطحي و حاشيه اي، واقعيات را وارونه جلوه مي دهند.
بر اساس آمار در سال ۷۳ تنها سه شبکه تلويزيوني فارسي زبان شامل شبکه تلويزيوني گروهک منافقين و دو شبکه لس آنجلسي مشغول فعاليت عليه امنيت و فرهنگ مردم کشورمان بودند، اما در سال ۹۱ اين تعداد به ۱۲۵ شبکه فارسي زبان رسيده که از اين تعداد ۱۳ شبکه فقط مخصوص پخش سريال و فيلم هاي سينمايي هستند.
برنامه هاي شبکه هاي فارسي زبان ماهواره اي، ابتدا بيشتر محتوا و موضوعاتي سياسي داشتند و نيت و نوع گرايش ضدانقلابي و ضدايراني، نشانه تأمين مالي آن ها توسط سرويس هاي جاسوسي، محافل سلطنت طلب، ضد دين ها و حتي بهائيان بوده است. اين روال تاکنون هم ادامه داشته و به دليل آنکه در حوزه جنگ نرم، اين شبکه ها از مهم ترين محورهاي عملياتي بدخواهان و دشمنان اين مرز و بوم است؛ ميزان ساعت برنامه هاي پخش آن ها از سه، چهار ساعت در روز در اوايل کار به ۲۴ ساعت و حالت شبانه روزي درآمده و از نظر کمي نيز در حالي که تا ۱۰ سال پيش تعدادشان از انگشتان دو دست هم فراتر نمي رفت، حالا تعدادشان از ۱۲۰ شبکه هم بيشتر شده است.
تعدادي از شبکه هاي ماهواره اي فارسي زبان، ادعاي فعاليت هاي اقتصادي صرف دارند و با مظلوم نمايي، ادعاي بي طرفي از هر دو سو را دارند. آن ها فرياد مي زنند که کاسب هستند و پهناي باند فرکانس، ويترين دکان رسانه اي آن هاست. اگر چه آنها فقط به دنبال تجارت و بساطي براي زندگي بهتر در غربت هستند، اما نبايد براي مخاطب وطني مناسب و بي خطر ارزيابي شوند. آنها مروج اباحه گري و سبک زندگي غيرملي هستند؛ زيرا فرهنگ کشور تحت تابعيت را چون ويروسي به ذهن مخاطب داخلي واگير مي دهند و اين مکمل مقيد نبودن آنها به برخي انگاره ها و باورهاي شرعي و مناسبات فرهنگي داخلي است که خسارت هاي اعتقادي و اجتماعي را رقم مي زنند؛ مانند بدحجابي و اختلاط نامحرم که به عنوان پيش درآمد حيازدايي از يک جامعه به شمار مي آيد و کسالت هاي اجتماعي و ناخوشي هاي اعتقادي را به وجود مي آورد.
حال نيت و هدف مابقي صد و چند شبکه فارسي زبان ديگر قابل پيش بيني است و روشن است که بهايي، وهابي، سلطنت طلب، منافق و مستکبر از جان و مال اين مرز و بوم چه مي خواهند و براي آگاهي و فراغت شهروندان ايراني و اشتغال زايي و عرصه دهي به ايرانيان مهاجر، سرمايه هايشان را صرف راه اندازي اين شبکه ها نکردند؛ بلکه هر کدام از اين بانيان بدنام، به دنبال خباثت و منافع مطلوبشان هستند.
شايد تشخيص و فهميدن آبشخور فکري و ايدئولوژيک اين شبکه ها در وهابي و بهايي و غيره بودن، کمي تخصصي باشد و عوام از آن آگاه نشوند، اما ساده ترين راه براي اطلاع از حمايت مالي يک شبکه ماهواره اي و مبادي ارتزاق آن، ميزان و زمان تبليغات در آن هاست؛ زيرا آنها توليداتي براي فروش به ديگر رسانه ها و آبونمان و شارژ کابلي و حتي پخش انحصاري و اسپانسري ندارند که از لحاظ اقتصاد رسانه اي توجيه کننده باشد. پس به طور حتم از يکي از موارد فوق تغذيه مي شوند و اعانه دريافت مي کنند.
چند ويژگي منحصر به فرد در تقسيم بندي جغرافيايي و موضوعي شبکه هاي فارسي زبان وجود دارد که بسيار چشمگير است و به حق هرگونه شک و ظن در برنامه ريزي و حساب شدگي آرايش آن ها مجاز است. نخست اينکه محل استقرار شبکه هاي خبري و سياسي در قاره اروپا و آمريکاي شمالي است. علت توجيه اين استقرار را بايد در اقامت و پناهندگي اپوزيسيون ها و سياسيون خائن فراري داشت. سر ليست اين شبکه ها هم شبکه اختصاصي وزارت خارجه انگليس، بي بي سي است و در مقام بعدي شبکه اختصاصي سازمان سيا يعني صداي آمريکاست. دسته دوم اين شبکه ها در خاورميانه و به خصوص شيخ نشين امارات مستقر هستند و برنامه هاي آن ها بيشتر به پخش ويدئو موزيک ها، فيلم فارسي ها و شبکه هاي تجاري اختصاص دارد. مراد شبکه هاي اين منطقه بيشتر تجاري و سودجويانه است و گه گاه سياسي کاري هاي آن ها هم سفارشي و قراردادي است که منافع مالي برايشان به دنبال دارد. اکثر مالکان و رئيسان و کارمندان اين شبکه ها به ايران رفت و آمد مي کنند و براي همين هم نسبت به برچسب سياسي حساسيت دارند.
برخي ديگر از شبکه هاي فارسي زبان در جنوب شرق آسيا جمع شدند. دفاتر شبکه فارسي وان و چند شبکه هم خانواده آن، در مالزي و کشورهاي همسايه اش قرار دارد و قاطبه برنامه هاي آنها، سريال هايي است که به تعهد از فرهنگ مستحيل و غرب زده همان منطقه و قسمت بي هويت فرهنگ آمريکاي جنوبي انتخاب شدند. حيازدايي از جامعه مذهبي و اخلاق گراي ايران، بزرگ ترين و اصلي ترين هدف اين شبکه هاست.
برابر آمارهاي موجود، حدود ۱۷ هزار شبکه ماهواره اي باز و بدون محدوديت وجود دارد که شامل ۳۸۰ کانال خاص موسيقي، ۲۵۲ کانال کودک و نوجوان و ۷۴ شبکه مد است؛ در اين ميان بيش از ۴۰ شبکه فارسي زبان وجود دارد که مضامين سياسي، فيلم و سريال، شو و موسيقي و تبليغ کالا را در بردارند. عادي سازي روابط زن و مرد، ناديده گرفتن حکم شرعي و اسلامي محرم و نامحرم، ترويج دوستي هاي خياباني و کاذب، تضعيف جايگاه دين و شريعت اسلامي و در يک کلام جنگ تمام عيار نرم عليه ارزش ها، هنجارها، اعتقادات و باورهاي جامعه ايران اسلامي از سوي استکبار جهاني در اهداف پشت پرده راه اندازي شبکه هاي ماهواره اي فارسي زبان طراحي و هدايت شده است.[۲]
گسترش شبکه هاي فارسي زبان به نوبه خود و هدايت و حمايت آنها از کشورهاي اروپايي و آمريکايي، بيست و چهار ساعته شدن اين برنامه ها و پخش فيلم و سريال هاي متعدد که در آن به شيوه اي لطيف اعتقادات ديني و اسلامي ما را نشانه رفته، تا پخش برنامه هاي مبتذل و مستهجن و غيراخلاقي و استفاده از انواع رنگ آميزي هاي مختلف براي جذب مخاطب ايراني با هر نوع سليقه اي، همه و همه از برنامه هاي دقيق و حساب شده دشمنان ايران اسلامي در تقابل با کشورمان حکايت دارند. امروز حاميان پشت پرده شبکه هاي ماهواره اي فارسي زبان به خوبي پي برده اند که نياز فکري و تفريحي يک جوان ايراني چيست و خانواده هاي ايراني در ميان شبکه هاي داخلي و خارجي به دنبال چه چيزي مي گردند.
روي کرد اخير شبکه هاي ماهواره اي فارسي زبان به مسائل اجتماعي و پرهيز از سياسي کاري، به نوعي حکايت از اين دارد که استکبار جهاني اين بار به دنبال ورود به خانه هاي ايرانيان، آن هم به شيوه اي نرم و بي سر و صداست. کارشناسان امور فرهنگي معتقدند که ورود ماهواره به خانه هاي ايرانيان نوعي هژموني محسوب مي شود. طبق تعاريف موجود، هژموني به معناي پذيرش سلطه بيگانه و تحت فرمان آنها درآمدن، آن هم با رضايت و آگاهي کامل طرف مقابل است.[۳]
عرفي سازي دين و اصرار بر فردي نماياندن دين، ترويج و گسترش فرقه هاي نوظهور و عرفان هاي کاذب به منظور ميل معنويت گرايي مخاطبان، شبهه افکني و تمسخر ارزش ها، باورها و مناسک ديني و انتساب آنان به خرافات، سنت گرايي و عقب ماندگي، قبح زدايي از بي اعتنايي و توهين به باورها، ارزش ها و شخصيت هاي ديني، جايگزيني محور بودن خدا با ايدئولوژي هاي منحرفي هم چون اومانيسم و. ..، تبيين و ترويج انديشه سکولاريسم و...، از جمله اقداماتي است که در پس برنامه هاي اين شبکه ها انجام مي شود.
پشتيباني و تشويق از گروه هاي معترض و فعال مانند موضوع برابري جنسيتي، فمينيسم، تشويق و ترغيب اقشار معترض به نافرماني هاي مدني و هنجار شکني هاي اجتماعي، بزرگ نمايي و برجسته سازي آسيب هاي اجتماعي، تقبيح و تمسخر هنجارها و آداب و رسوم اجتماعي و تشويق به ساختارشکني در جامعه، تقويت جريان اجتماعي روشنفکري غربي در ايران، ترويج نوعي لاابالي گري اخلاقي با محوريت مسائل جنسي و ارتباطات زن و مرد و...، فعاليت هايي است که اين شبکه ها مي کوشند از طريق اجتماع تغييرات مورد نظر خود را در سطح جامعه به وجود بياورند.